اعترافات در ساعت ۷:۴۵

  • Parvazeh (:
  • دوشنبه ۱۹ تیر ۰۲
  • ۱۷:۰۵

بزرگ تر ها همیشه دروغ می گویند ، آن هم خیلی زیاد .

آنها در مورد مزه ها دروغ می گویند . بخور ببین چقدر خوشمزه‌ست !

در مورد آمپول دروغ می گویند . فقط یک ذره می سوزه .

بزرگ تر ها ادعا می کنند همه چیز مرتب است ، در حالی که این طور نیست . 

مادرش همیشه می گفت حالش خوب است ، حتی زمانی که داشت گریه می کرد. 

 

 

اعترافات در ساعت ۷:۴۵ _ لیزا آنگر

می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم

  • Parvazeh (:
  • يكشنبه ۱۸ تیر ۰۲
  • ۱۲:۲۴

وقتی داری زمان سختی را می گذرانی خیلی طبیعی است که حس کنی سخت ترین زمان را در کل دنیا می گذرانی ، و داشتن این حس به هیچ وجه نشان دهنده ی خودخواهی نیست .

 

 

می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم _ بک سهی  

راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

  • Parvazeh (:
  • شنبه ۱۷ تیر ۰۲
  • ۲۲:۳۴

وقتی پیپ در چشم های بکا نگاه کرد و حقیقت را درشان داد ، چیزی درونش در هم شکست ، چیزی سرد و منجمد که قلبش را در بر گرفته بود . چون اینجا ، یافتن حقیقت به معنای پیروزی نبود و فقط با غمی عمیق و جانگداز همراه بود .

 

 

راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب _ هالی جکسون 

نهمین روز از ماه نوامبر

  • Parvazeh (:
  • پنجشنبه ۱۵ تیر ۰۲
  • ۱۷:۰۸

بن : « تا ابد با هم باشیم ؟ می فهمی چی میگی ؟ این یکی از داستان های رمانتیک تو نیست فالن . این زندگی واقعیه و توی زندگی واقعی پدرت در می آد تا به خوبی و خوشی زندگی کنی . » 

 

نهمین روز نوامبر _ کالین هوور 

نجواگر

  • Parvazeh (:
  • چهارشنبه ۱۴ تیر ۰۲
  • ۱۸:۰۸

دنیای بیرون ممکن است ترسناک و تهدید آمیز به نظر برسد ، اما حقیقت این است که بیشترِ غریبه ها آدم های معقولی اند  و خانه می تواند از هر جای دیگری خطرناک تر باشد .

 

نجواگر _ الکس نورث

ما شروعش می کنیم

  • Parvazeh (:
  • جمعه ۲۵ فروردين ۰۲
  • ۲۱:۵۰

گاهی اوقات ، آدم ها گمان می کنند اگر فرد در هم شکسته را به اندازه ی کافی دوست بدارند ، او سرانجام خود را اصلاح خواهد کرد اما مشکل این جاست خود آن ها نیز در نهایت فرو خواهند پاشید .

 

ما شروعش می کنیم _ کالین هوور

وقتی نیچه گریست

  • Parvazeh (:
  • چهارشنبه ۱۶ فروردين ۰۲
  • ۱۷:۰۹

پروفسور نیچه : « بخش هایی از ذهن ما به طور مستقل کار می کند . شاید من و بدنم برای ذهنم توطئه ای چیده باشیم میدانید که ذهن شیفته کوچه پس کوچه ها و روزنه هاست » 

برویر از شباهت نظریات نیچه و سخنان دیروز فروید جا خورد .

 

 

وقتی نیچه گریست _ دکتر اروین د یالوم

به کشتنش می ارزد

  • Parvazeh (:
  • يكشنبه ۱۳ فروردين ۰۲
  • ۱۲:۴۵

« هیچ چیزی بدتر از یک کتاب بد و یک پرواز طولانی با تاخیر نیست » 

سوال کرد :« شما چه چیزهایی میخوانید ؟ » 

« روزنامه . کتاب خواندن رو دوست ندارم . » 

« پس در طول پرواز چه کار می کنید ؟ » 

« نوشیدنی مینوشم . نقشه های قتل رو می چینم . » 

 

به کشتنش می ارزد _ پیتر سوانسون 

سم هستم ، بفرمایید

  • Parvazeh (:
  • دوشنبه ۷ فروردين ۰۲
  • ۲۳:۵۶

اگه آخرش آن قدر دردناک باشه ، نمی دونم اصلا ارزشش رو داره یا نه .

گاهی آرزو می کنم ، خورشید هیچ وقت غروب نمی کرد ، آن وقت همین جا می ماندیم و از هم صحبتی با هم لذت می بردیم ، مثل همیشه با هم گپ می زدیم ، به شوخی های خودمانی مان می خندیدیم و وانمود می کردیم هیچ وقت مشکلی پیش نمی آید .

 

سم هستم ، بفرمایید _ داستین تائو

وقتی نیچه گریست

  • Parvazeh (:
  • جمعه ۱۹ اسفند ۰۱
  • ۲۰:۳۳

پروفسور نیچه گفت : مردن دشوار است . من همیشه معتقد بودم که آخرین پاداش مرده این است که دیگر نخواهد مرد .

 

وقتی نیچه گریست _ دکتر اروین د یالوم ( کتاب صوتی با صدای آرمان سلطان زاده ) 

_بالاخره کتاب رو تموم کردی ؟
+فیزیکی ؟ آره
+احساسی ؟ هرگز :)
دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید