سم هستم ، بفرمایید

  • Parvazeh (:
  • دوشنبه ۷ فروردين ۰۲
  • ۲۳:۵۶

اگه آخرش آن قدر دردناک باشه ، نمی دونم اصلا ارزشش رو داره یا نه .

گاهی آرزو می کنم ، خورشید هیچ وقت غروب نمی کرد ، آن وقت همین جا می ماندیم و از هم صحبتی با هم لذت می بردیم ، مثل همیشه با هم گپ می زدیم ، به شوخی های خودمانی مان می خندیدیم و وانمود می کردیم هیچ وقت مشکلی پیش نمی آید .

 

سم هستم ، بفرمایید _ داستین تائو

  • نمایش : ۲۵
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    _بالاخره کتاب رو تموم کردی ؟
    +فیزیکی ؟ آره
    +احساسی ؟ هرگز :)
    دنبال کنندگان ۳ نفر
    این وبلاگ را دنبال کنید