ما شروعش می کنیم

  • Parvazeh (:
  • جمعه ۲۵ فروردين ۰۲
  • ۲۱:۵۰

گاهی اوقات ، آدم ها گمان می کنند اگر فرد در هم شکسته را به اندازه ی کافی دوست بدارند ، او سرانجام خود را اصلاح خواهد کرد اما مشکل این جاست خود آن ها نیز در نهایت فرو خواهند پاشید .

 

ما شروعش می کنیم _ کالین هوور

وقتی نیچه گریست

  • Parvazeh (:
  • چهارشنبه ۱۶ فروردين ۰۲
  • ۱۷:۰۹

پروفسور نیچه : « بخش هایی از ذهن ما به طور مستقل کار می کند . شاید من و بدنم برای ذهنم توطئه ای چیده باشیم میدانید که ذهن شیفته کوچه پس کوچه ها و روزنه هاست » 

برویر از شباهت نظریات نیچه و سخنان دیروز فروید جا خورد .

 

 

وقتی نیچه گریست _ دکتر اروین د یالوم

به کشتنش می ارزد

  • Parvazeh (:
  • يكشنبه ۱۳ فروردين ۰۲
  • ۱۲:۴۵

« هیچ چیزی بدتر از یک کتاب بد و یک پرواز طولانی با تاخیر نیست » 

سوال کرد :« شما چه چیزهایی میخوانید ؟ » 

« روزنامه . کتاب خواندن رو دوست ندارم . » 

« پس در طول پرواز چه کار می کنید ؟ » 

« نوشیدنی مینوشم . نقشه های قتل رو می چینم . » 

 

به کشتنش می ارزد _ پیتر سوانسون 

سم هستم ، بفرمایید

  • Parvazeh (:
  • دوشنبه ۷ فروردين ۰۲
  • ۲۳:۵۶

اگه آخرش آن قدر دردناک باشه ، نمی دونم اصلا ارزشش رو داره یا نه .

گاهی آرزو می کنم ، خورشید هیچ وقت غروب نمی کرد ، آن وقت همین جا می ماندیم و از هم صحبتی با هم لذت می بردیم ، مثل همیشه با هم گپ می زدیم ، به شوخی های خودمانی مان می خندیدیم و وانمود می کردیم هیچ وقت مشکلی پیش نمی آید .

 

سم هستم ، بفرمایید _ داستین تائو

_بالاخره کتاب رو تموم کردی ؟
+فیزیکی ؟ آره
+احساسی ؟ هرگز :)
دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید