زنی در کابین ۱۰

  • Parvazeh (:
  • چهارشنبه ۱۷ اسفند ۰۱
  • ۱۰:۰۱

بخشی از وجودم ، بخشی بزرگ ، می خواست که برود و‌ زیر پتو چمباتمه بزند _ فکر گپ زدن با گروهی از افراد که یک نفرشان احتمالا قاتل بود و خوردن غذایی که به دست کسی سرو شده بود که ممکن بود شب قبل زنی را کشته باشد _ این فکری ترسناک و به شدت غیر واقعی بود .

اما بخشی دیگر ، بخشی کله شق ، حاضر نمی شد تسلیم شود .

 

 

زنی در کابین ۱۰ _ روث وِر

  • نمایش : ۲۰
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    _بالاخره کتاب رو تموم کردی ؟
    +فیزیکی ؟ آره
    +احساسی ؟ هرگز :)
    دنبال کنندگان ۳ نفر
    این وبلاگ را دنبال کنید